03 تير 1398 - 13:09

دوگانه‌های جعلی

یکی از موانع ساختاری پیش روی حل‌وفصل ابهامات، پیام‌های دروغین است؛ پیام‌هایی که بیشتر در قالب دوگانه صورت‌بندی می‌شوند؛ با این توضیح که در اتاق فرمان‌های خارجی تنظیم و مخابره می‌شوند و در داخل نیز توسط مرعوبین دشمن و از نفس افتاده‌ها، آذین‌بندی می‌شوند!
نویسنده : عباس نظری
کد خبر : 3274
 
یکی از موانع ساختاری پیش روی حل‌وفصل ابهامات، پیام‌های دروغین است؛ پیام‌هایی که بیشتر در قالب دوگانه صورت‌بندی می‌شوند؛ با این توضیح که در اتاق فرمان‌های خارجی تنظیم و مخابره می‌شوند و در داخل نیز توسط مرعوبین دشمن و از نفس افتاده‌ها، آذین‌بندی می‌شوند!
پالسِ جنگِ احتمالی باعث ایجاد اختلال در نظام محاسباتی مردم و حتی مسئولان می‌شود؛ پالس‌های جنگ به‌خودی‌خود مولد دوگانه‌های خطرناکی هستند؛ در حقیقت پیام جنگ به خاطر ایجاد ارعاب و ترس در نقطه هدف، این پیام را به جامعه می‌دهد که در صورت عدم عقب‌نشینی مقابل ترامپ احتمالاً جنگی رخ خواهد داد و اینجاست که دعوت به سازش در قالب میز مذاکره عملیاتی می‌شود. در واقع تلقی ساده لوحانه برخی مرعوبین از چالش چهار دهه آمریکا و ایران و بخصوص در ماه‌های اخیر این است که یا باید با آمریکا بجنگیم و یا بر سر میز مذاکره بنشینیم؛ این جماعت معتقدند تا فرصت باقی است و خشم کدخدا سرریز نشده باید به دست‌بوسی ترامپ رفت و با او بست! عده‌ای دیگر بستن با کدخدا را به انتخابات ۲۰۲۰ و روی کارآمدن دموکرات‌ها، موکول می‌کنند؛ اما واقعیت امر این است که مذاکره در چنین شرایطی تنها یک پیام را به آمریکا مخابره می‌کند؛ آن‌هم پیغام ترس است؛ ترسی که فرجامش اظهر من الشمس است و نتیجه‌اش بالا بردن پرچم سفید و دادن امتیاز‌های نقدی است؛ سازش در مقطع فعلی به معنای نادیده گرفتن برگ‌های برنده خودی و ایمان به بلوف‌های پوشالی جان بولتون است. شاید مرور خواسته‌های امروز آمریکا از ایران شامل شرط‌های ۱۲ بندی پمپئو، تغییر برخی بند‌های برجام و واردکردن موضوعاتی، چون مذاکره در مورد برنامه موشکی و موضوعات منطقه‌ای، برای فهم رفتار آمریکا کافی باشد. علاوه بر آن سازش برخلاف تصور برخی نتیجه مطلوبی برای منافع ملی به همراه نخواهد داشت؛ آنچه در برجام مشاهده کردیم برآیند این گزاره بود که انتظارات و مطالبات مردم برآورده نشد؛ در حقیقت در طول مذاکرات که به برجام ختم شد از بسیاری از مواضع خود کوتاه آمدیم و حتی پیه برخی محدودیت‌ها را به تن خود مالیدیم، اما نه چرخ سانتریفیوژ‌ها چرخید و نه سفره مردم رنگ و لعابی گرفت!

با این اوصاف، برخلاف عالیجنابان د‌روغ‌سازی در داخل که مقاومت در برابر دشمن را مترادف با جنگ می‌دانند، سازش به گواه تاریخ نتیجه‌ای جز شکست برای سازشگر ندارد. لیبی، مصر، پاکستان و مواردی دیگر از تجربه‌های درس‌آموز خط سازش تلقی می‌شوند که پای میز مذاکره با آمریکا نشستند تا بلکه قدری از مشکلات اقتصادی و داخلی‌شان کم شود، اما افسوس و دریغ که سرابی بیش نبود. اما برای عبور از گردنه‌های دشوار و جنگ ترکیبی دشمن باید چه کرد؟ این سؤال البته ریشه در همان پرسش‌های پیشین درباره نسبت با آمریکا و مشکلات داخلی دارد؛ چه آنکه پاسخ این سؤال دقیقاً همان راهبرد کلان جمهوری اسلامی برای عبور از وضعیت و بیانگر این واقعیت است که مقاومت تنها نسخه شفابخش در برابر دشمن است؛ مقاومت یعنی گام‌های عملی و عینی جایگزین لبخند‌های دیپلماتیک شود تا اروپایی‌ها و یانکی‌ها با برگه برنده‌های ایرانی بهتر آشنا شوند و بدانند که مقاومت قسمتی از DNA ایرانیان است که دارای پشتوانه منطقی و عقلانی است.

ارسال نظرات